شناسه خبر: ۶۶۰۴
بازدید: ۴۳۹
تاریخ انتشار: پنجشنبه - ۲۱ تیر ۱۳۹۷

عضو کمیسیون فرهنگی مجلس: جامعه امروز ایران با دهه ۶۰ تفاوتی ندارد

با مقایسه شرایط سخت «جنگ تحمیلی «هشت‌ساله» و آنچه امروز از آن به عنوان «جنگ اقتصادی» یاد می‌شود، توصیه به نگاه به داخل کشور و اتکا به ظرفیت‌های داخلی و سرمایه انسانی بسیار مورد تاکید قرار گرفته اما سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا این رویکرد در جامعه مصرفی امروز قابل‌اجراست؟

جامعه امروز ما جامعه دهه ۶٠ نیست اما جامعه ما جامعه متشکل از «مردم خوب» است؛ ممکن است کسی بگوید مثلا پوشش سر بانوان امروز ما با پوشش سر آنها در دهه ۶٠ تفاوت دارد اما این مردم، «مردم خوب» هستند. من همین شهروندان امروز را آدم‌هایی بسیار گرم، مهربان و وطن‌دوست می‌دانم و شاخص‌های اخلاقی جامعه در دهه ۶٠ را در جامعه امروز ایرانی ضعیف نمی‌دانم.

بگذارید مثال بزنم. البته تعدادی هم سوءاستفاده کردند اما اینکه یک جوانی با این هزینه سنگین بلند می‌شود و خود را به روسیه می‌رساند و برای تیم ملی کشورش در جام جهانی از عمق جان فریاد می‌کشد، کم نیست. این همان آدمی است که اگر ما خط را درست پیش‌رویش ترسیم کنیم، فردا نیز حاضر است از همه تعلقاتش بگذرد و در میدان جنگ ایستادگی کند. من به این جوانان اعتقاد دارم و این نگاه را که می‌گویند جامعه تغییر کرده، نمی‌پذیریم.

به هر حال این تفاوت غیرقابل انکار است؛ ما زمانی صف‌های طولانی دریافت کالاهای کوپنی داشتیم و مردم با وجود همه مشکلات معیشتی برای رفتن به جبهه‌ها نیز صف می‌بستند اما امروز با صفوف طولانی خرید سکه و ارز مواجهیم. آیا این مسائل مؤید تفاوت جامعه امروز و دیروز نیست؟

در زمان جنگ هشت‌ساله نیز تعدادی بودند که به‌دنبال منافع شخصی و سوءاستفاده از شرایط بازار بودند. البته ممکن است در عدد، جنس و نحوه کار این افراد در گذشته و حال تفاوت‌هایی وجود داشته باشد اما در مجموع عمده شهروندان جامعه ما مردمی وطن‌دوست، معتقد به کشور و معتقد به نظام هستند.

من در این باره تردید ندارم؛ چراکه روزهایی که برای سرکشی به حوزه انتخابیه می‌روم، با صدها شهروند ایرانی مواجه می‌شوم که مشکلات عدیده‌ای دارند که اگر هر جای دیگری بود، این بند اتصال پاره می‌شد اما این افراد باوجود تمام مشکلات هنگامی که در معرض شدیدترین فشارها قرار می‌گیرد، می‌گوید من به نظام اعتقاد دارم، من پای نظام هستم اما در عین حال گلایه‌هایی هم دارم.

قطعا همین‌طور است اما مساله این است که وطن‌پرستی شهروندان لزوما ارتباطی به تجمل‌گرایی یا مصرف‌زدگی جامعه ندارد. آیا سیاست‌های نگاه به داخل در جامعه مصرفی محقق خواهد شد؟

ببینید، ممکن است جامعه التهاباتی پیدا کند، همان‌طور که فرد ممکن است دچار بیماری شود. ما نباید نظام زندگی یک فرد را براساس زمان بیماری‌اش تنظیم کنیم و تغذیه‌، نحوه خوابیدن و بیدار شدن و سایر امور را در شرایطی که این فرد بیمار است، ملاک قرار دهیم. امروز می‌دانیم بیماری‌هایی در جامعه ما رواج یافته و وظیفه ما مدیران است که راه‌حلی درخور بیندیشیم.

این ضعف ما مدیران و دستگاه‌های برنامه‌ریز و اجرایی است که در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی جامعه ورود نمی‌کنند. امروز همه کشورهای جهان در این امور برنامه‌ریزی‌های قوی دارند. مثلا به این نتیجه می‌رسند که حس ایثار و ازخودگذشتگی در جامعه کاهش یافته؛ بنابراین اقدام به برنامه‌ریزی اصولی می‌کنند و اتفاقی نیست که شاخص ایثار در جامعه‌ای بالا یا پایین می‌رود.

علت عدم تحقق این مهم پس از ۴ دهه چیست؟

علت این است که نخواسته‌ایم. من ایراد را در نحوه عملکرد مدیران می‌بینیم.

گفته می‌شود یکی از علل بی‌توجهی تدریجی جامعه به تبلیغات فرهنگی برخی سختگیری‌ها بوده است؟

ببینید حوزه مسائل تربیتی نیازمند بحث کارشناسی و علمی است. بنده کارشناس این حوزه هستم و سالیان سال، چه در حوزه و چه در دانشگاه در این حیطه کار کرده‌ام. باید بنشینیم مبسوط بحث کنیم. بنده نوشته‌هایی نیز در این خصوص دارم. آنچه اینجا باید تاکید کنم این است که مردم ما ریشه‌های عمیق اجتماعی، فرهنگی، وطن‌دوستی و اعتقادی‌شان و آنچه منجر به پیروزی انقلاب شد را از دست نداده و امروز نیز دارای همان نگاه به مسائل مختلف است و دست نخورده منتها آسیب دیده است که بخشی از این آسیب‌ها از بیرون بوده که رهبری از آن به عنوان «تهاجم فرهنگی» یاد کردند و بخشی نیز از داخل کشور بوده که به‌دلیل «ولنگاری فرهنگی» این‌چنین شده است. «ولنگاری فرهنگی» به ما برمی‌گردد و «تهاجم فرهنگی» به دشمنان!

اجازه بدهید به ابتدای بحث برگردیم. در شرایط فعلی چه کاری از دست دولت برمی‌آید؟ دولت برای حل مشکلات باید چه کند؟

روحیه انقلابی! حضرت آقا در دیدار اخیر خطاب به نمایندگان فرمودند هر نماینده‌ای که انقلابی نباشد، قانونا و شرعا نباید در مجلس حضور داشته باشد. قطعا رهبری در فرمایشات خود نسبت به دولت نیز چنین گفته‌اند. دولت اگر انقلابی نباشد، شرعا و قانونا حق ندارد به کار خود ادامه دهد. وزیر ما، مدیرکل، معاونین وزرا و رییس‌جمهور ما باید انقلابی باشد.

این انقلابی بودن به چه معناست؟

یعنی بپذیریم که ما می‌توانیم با اتکا به ظرفیت‌های خودمان بسیاری از مشکلاتی که در تحلیل دشمن قابل‌حل نیست، مرتفع کنیم؛ کمااینکه چنین شده و مشکلات را حل کردیم.

و آخرین سوال؛ آیا در همین مجلس، نماینده غیرانقلابی داریم؟ آیا در دولت، وزرای غیرانقلابی حضور دارند؟!

بله! داریم.

اگر این افراد غیرانقلابی، از همین امروز تغییر مشی بدهند، شما دیگر منتقدشان نیستید؟

قطعا دیگر منتقد نیستیم. ببینید اگر کسی با وجود تغییر مشی مدیران همچنان منتقد باشد، قطعا بی‌انصاف است و من هم سعی می‌کنم بی‌انصاف نباشم.