یادداشت شفاهی پژمانفر درباره کتاب «من زندهام»/از ژنرالهای ایرانی تا اسطورههای تخیلی غرب
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس کتاب «من زندهام» به نویسندگی معصومه آباد را بهعنوان آخرین کتابی که خوانده است معرفی کرد؛ کتابی که درباره خاطرات ۴ بانوی اسیر ایرانی است.
سرویس فرهنگی خبرگزاری خانه ملت؛ نصرالله پژمانفر نماینده مردم مشهد و کلات در مجلس شورای اسلامی، طی یادداشتی شفاهی درباره کتاب «من زندهام» به قلم معصومه آباد که به تازگی مطالعه کرده است، این گونه میگوید:
این کتاب در زمینه اسارت و بخشی از خاطرات نانوشته ۴ بانوی اسیر ایرانی به نگارش درآمده، تا پاسخگویی بسیاری از سوالات بدون پاسخ در حوزه اسارت بانوان ایرانی در زندانهای رژیم بعثی در دوران هشت سال دفاع مقدس باشد.
در خلاصه داستان این کتاب آمده است؛ «سی و چند روز بیشتر از حمله رژیم بعث به ایران نگذشته بود که چهار نفر از دختران امام خمینی به دست نامحرمان اسیر شدند. «بنات الخمینی» عنوانی بود که سربازان صدام به چهار بانوی امدادگر ایرانی داده بودند. بعثیها اول که ماشینشان را محاصره میکنند، از خوشحالی پایکوبی میکنند و پشت بیسیم به فرماندهان خود اعلام میکنند که دختران خمینی را گرفتیم. بعدتر برخی دیگر از افسران بازجو به این بانوان غیرنظامی میگویند از نظر ما شما ژنرالهای ایرانی هستید!»
این کتاب نشاط و تامل خاصی را در من ایجاد کرد به این لحاظ که معتقدم زنانی که در دوران اسارت و تحت فشارعراقیها استقامت کردند و اذیت و آزارهای بسیاری را متحمل شدند، شاهکار کردهاند و انسانهای تاملبرانگیزی هستند.
ما باید این افراد را به دنیا معرفی کنیم، باید به دنیا بگویم که ما ایرانیها چنین انسانهای متفاوتی را در بطن خود داشته و داریم، چراکه بسیاری از کشورها اسطوره ندارند و چنین زنانی را در تخیل خود خلق میکنند و در تخیل با آنها زندگی میکنند.
اما ما اسطورههای بزرگی داریم که واقعیتهای عظیمی را خلق کردهاند، دنیا باید بدانند ایران یک کشور قدرتمند است که انسانهای با اراده و فولادینی دارد که آنها در خلق مشابه آنها عاجزاند و قدرت درکشان را نیز ندارند.
معتقدم کتاب «من زندهام» کتاب موثری است که خواننده میتواند ارتباط عمیقی را محتوای آن برقرار کند، نثر کتاب بسیار روان و تاثیرگذار است و تاکنون توانسته با تیراژ بالایی به فروش برسد.
این کتاب خاطرات دوران طفولیت و اسارت خانم معصومه آباد و مقاومت و از خودگذشتگی که در این دوران داشتهاند، را نشان میدهد، علیرغم اینکه جمع محدودی از خانمها در اسارت بودند اما توانستند مقاومت خاصی از خود نشان دهند.
این اسارت شرایط ویژهای داشته است، چراکه اسارت یک مرد با تمامی سختیها بازهم قابل تحمل است اما اسارت یک بانو مسلمان در دست رژیم سفاک صدام نگرانیهایی بسیاری را برای خانوادهشان ایجاد کرده بود و او توانسته در این کتاب بخشی از این وقایع را به خوبی منتقل کند. کمتر دیدهام کسانی خواندن این کتاب را آغاز کرده باشند و آن را به راحتی تا قبل از پایان زمین گذاشته باشد.
نقطه اوج داستان آنجایی است که ایشان به اسارت میرسد در واقع حوادثی که در دوران اسارت برای این بانو اسطوره پیش میآید، داستان «من زندهام» را به اوج میرساند، ضمن آنکه نباید از وقایع شیرین دوران طفولیتشان گذشت.
شبکه های اجتماعی